برای تو می نویسم که بودنت بهار و
نبودنت خزانی سرد است. تویی که
تصور حضورت سینه بی رنگ
کاغذیم را نقش سرخ عشق می زند !
.
.
.
.
سوگند را ساختیم تا سوگند یاد کنیم که عاشق بمانیم ....
با سوگند شروع می کنیم با امید ادامه می دهیم و آرزو داریم با وصال ختم شود ....!
سوگند می خوریم به زیبایی عشق پاک که دل از هم نگیریم
که لحظه ای از یاد یکدیگر غافل نشویم
که برای هم باشیم و به یاد هم
که دوست داشتن را از یاد نبرده و با آمدن هر سپیده و شروع هر روز به یاد یکدیگر چشم به جهان بگشاییم ...
و در آخر سوگند به عشق که در غم و شادی با هم باشیم
اول خدا
دوم خدا
آخر خدا
فقط خدا
لا اله الا الله
خیلی رویایی هستش
سلام عزیرم
مرسی از نظراتت